به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران اجتماعی، عنصر رضایت و توافق طرفین در ازدواج، یکی از عوامل استحکام نهاد خانواده و پایداری نکاحی هست ، اما از گذشته تا امروز، ازدواج هایی اجباری و ناخواسته به وقوع پیوسته که در این نوع وصلت ها معمولاً عمدة خسارات مادی و معنوی متوجه دختران بوده ، و هست . این در حالی هست که در تمام ادیان الهی، حق آزادی فرد در همسرگزینی مشروع و حق انتخاب شدن در فرآیند ازدواج جزء حقوق مسلم دختران شمرده شده . اما در طول اعصار و در ملل مختلف گاهی این حق نادیده گرفته شده و تبعاتی فردی، خانوادگی و اجتماعی درپی داشته است.
به اعتقاد بسیاری از روانشناسان ، ازدواج باید بر پایه اخلاق ، عشق ، محبت و درک متقابل دو انسان شکل گیرد تا بتواند جوانه های امید و خوشبختی را به همراه داشته باشه .
اکراه در همسر گزینی، این پیوند مقدس رو به صورت یک کابوس وحشتناک در میاره و زندگی فردی ، خانوادگی و اجتماعی زنان رو با آسیبهای جدی مواجه میکنه .
شاید درک تمام زوایای پنهان و آشکار ازدواج های ناخواسته بسیار مشکل باشه ؛ اما با این وصف ، در این قسمت تلاش میکنم تا اندازه ای از مشکلات و زیانهای ناشی از ازدواج تحمیلی را نقد کنم
زنان در ازدواج های اجباری هزینه های فراوانی را برای رهایی از زندگی متحمل شده اند و بر این اساس در برخی موارد تنها راه رهایی از محرومیت و فشار و نابرابری را اقدام به قتل همسر خود یا خودکشی یافته اند .
براساس تحقیقات صورت گرفته ، بیشتر زنان همسرکش در سنی پیش از 25سالگی ازدواج کردند و به طور متوسط تنها 10سال زندگی مشترک داشتند. همچنین بیشتر ازدواج های آنها در سنین زیر 12سال ناخواسته و اجباری هستش که این عامل در همسرکشی مردان کمتر مشاهده شده .
کارشناسان معتقدند زنان با ازدواج اجباری زیر 12سال با سختی های بسیاری مواجه و هزینه کلانی برای رهایی از زندگی تحمیل شده به خود متقبل میشن و بر این اساس ، تنها راه رهایی از محرومیت ، فشار و نابرابری تحمیلی را قتل همسر خودشون یا همسرشون میدونند.
به اعتقاد پژوهشگران مسائل اجتماعی ، همسرکشی زنان انتهای مسیری هست که ابتدای آن ازدواج ناخواسته ، و طول مسیرش تحمل فشارها، سختی ها و نابرابری های بسیار و رسیدن به نقطه کور و عاری از هرگونه راه حل منطقی است.